قانون پارکینسون در مدیریت زمان
قانون پارکینسون (Parkinson’s law)
تجربهای که قطعا خیلی از ماها آن را، از دوران دانشجویی یا دانشآموزی به یاد میآوریم ،همیشه اساتید و معلمهایمان تاکید میکردند که درسها را در طول ترم بخوانیم و برای شب امتحان نگذاریم تلنبار بشود اما بیشتر ماها این توصیهها را جدی نمیگرفتیم و دقیقا شب امتحان تازه سراغ کتاب و جزوههایمان میرفتیم. و فرقی نداشت چه فرصت سه ماهه داشتیم چه سه هفته ای چه سه روزه بهرحال در آخرین ساعات ممکن به سراغ درس و امتحان میرفتیم.یا تجربهی دیگری وقتی درآمدمان افزایش مییابد همچنان پولی برای پس انداز نداریم، یعنی بازهم مخارج و هزینهها به اندازهی درآمدمان است (البته فارغ از شرایط تورمی کنونی کشور، در شرایط ثبات اقتصادی کاملا این موضوع صدق میکند).بصورت ناخودآگاه یاد ضرب المثل “هرکه بامش بیش برفش بیش” افتادم. یعنی هرچه سطح درآمد بیشتر هزینه ها و مخارج هم به همان اندازه بیشتر میشود.
این تجربیات ما، بدون اینکه به آنها واقف باشیم، روزانه آنها را در سایر موقعیتها و جنبههای زندگیمان تکرار میکنیم و رفتاری که تکرار شود دیگر اتفاقی و ناآگاهانه نیست و بلکه یک عادت و انتخاب است و این عادت پنهانی است وجالب است بدانیم این عادت نه تنها در ما بلکه در بسیاری از افراد دیگر هم وجود دارد و حتی برای آن نامی وجود دارد . به اصل پارکینسون در علم مدیریت و اقتصاد مشهور است.
اصل پارکینسون میگوید:« هر کار به اندازه زمانی که برای انجام آن در نظر گرفته شده است ، کِش میآید.»
با یک مثال به توضیح این اصل میپردازیم، فرضاً برای انجام کار مشخصی چهار ساعت زمان در نظر گرفته میشود آن کار به اندازهی همان چهار ساعت طول خواهد کشید ولی اگر برای همین کار چهار ساعته ، سه روز زمان در نظر بگیریم، باز هم برای انجام آن همان سه روز زمان صرف میشود.طبق اصل پارکینسون پیچیدگیهای این کار به قدری افزایش مییابد که در نهایت آن کار سه روز طول خواهند کشید. یا برای انجام همین کار مشخص به یک نفر نیاز است اما کار را به سه نفر واگذاری کنید پس از مدتی به این نتیجه میرسید که حقیقتاً به سه نفر نیاز بوده است و به اشتباه فکر میکردید که با یک نفر هم میشد آن کار را انجام داد.
تعریف ساده تر اصل پارکینسون: به تاخیر انداختن وظایف و عدم مدیریت زمان درست.
در مثال مطالعهی درسها، چه سه ماه زمان داشته باشیم و چه سه هفته و چه سه روز مانده به امتحان شروع به مطالعه کنیم ، در نتیجه نمره نهایی امتحانمان تفاوت چندانی نخواهد داشت.
پارکینسون کی بود؟
سایریل نورث کوت پارکینسون تاریخ شناس و نویسنده انگلیسی در سال ۱۹۰۹ به دنیا آمد در سال ۱۹۹۳ درگذشت.
او در سال ۱۹۵۵ مقالهای برای مجلهی طنز اکونومیست نوشت و برای اولین بار این تعریف :« هر کار به اندازه زمانی که برای انجام آن در نظر گرفته شده است ، کِش میآید.» را عنوان کرد . و همچنین در آن، بزرگ بودن و ناکارآمدی ساختارهای اداری و دولتی در بریتانیا را دست مایه طنز انتقادی خود قرار داد.از مقاله پارکینسون به شدت استقبال شد. در حدی که اصطلاح «قانون پارکینسون» رواج پیدا کرد و نویسندگان دیگر هم در نوشتههای خود به آن اشاره کردند. این امر باعث شد پارکینسون به بازنویسی و تکمیل آن مقاله ترغیب شود و چند مقاله و تحلیل دیگر را هم به مقالهی قبلیاش اضافه کرد و دو سال بعد کتابی با عنوان «قانون پارکینسون و مطالعات دیگری در زمینهی امور اداری» منتشر کرد.
پارکینسون در نیروی دریایی انگلیس فعالیت میکرد و در آنجا بیشتر زمانش را صرف آموزش نظامیان کرد. و در آن زمان به این اصل دست یافت. چرا که در آن زمان در انگلیس دیدگاه عمومی غالب بر ادارات این بود که هر کسی در زمان بیشتری کاری را به انجام برساند، بهتر کار کرده است.البته این دیدگاه برای ما هم ، چیز عجیب و غریب و غیر مملوس نیست و به وفور در ادارات و شرکتها دیده میشود و گاهی مدیران فکر میکنند که کارمندی که ساعات بیشتری کار میکند، فرد شایسته تر و با عملکرد بهتری هستند.. اما نکته این جاست که این طولانی بودنِ مدت کار دلیل بر کیفیت کار نیست و گاهی دلیل بر ضعف در مدیریت زمان و اتلاف زمان است. و با رشد و توسعه علم مدیریت، اکنون میدانیم که کار خلاقانه و هوشمندانه و با صرف زمان کمتر بر کار کردن در زمان طولانی و بدون تفکر و خلاقیت برتری دارد. با این اوصاف میتوانیم با بهرهگیری از این اصل، تغییرات شگرفی در کیفیت استفاده از زمان و بهبود زندگی ایجاد کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید